ایلگردی

ارسال توسط اقای میرزایی طایفه بزرگ کردشولی کافتر -چشمه رعنا   ,کردشولی ، چشمه رعنا ،کافتر ، ...ادامه مطلب

کاریان ،آتشکده   یورد تابستانی و پاییزه در جوار آتشکده تصفیه اب باران بروش قدیمی و سنتی قبل از ریختن به برکه قلعه گلی کاریان کهن  با خندق بسیار عمیق در اطراف ان مربوط به روحانیان مغ ها دوره اردشیر ساسانی   مخروبه یکی از آخرین چاه کاریز نجم الدینی کاریان فارس برکه معروف دشت گور نمایی دز درون برکه دشت گور به اتفاق اقای منصوری آب بز برکه بالا کشیدیم و در جابیه(آبشخور ) ریختیم تا در هوای گرم اوایل پاییزی97 کبک ها و موجودات زنده صحرا براحتی استفاده کنند برکه مشهور (برکه انجیری )         ,یورد ، قشلاق ، باصری ، ...ادامه مطلب

اواخر زمستان تا نیمه  بهار اوج زایمان  دامها بود و بخشی از ان در قشلاق و بخشی در راه کوچ بسوی ییلاق و مابقی در ییلاق اتفاق می افتاد ,زایمان ,دام , باصری, ...ادامه مطلب

سگ نگهبان گله بز های خارجی با قد رشید خود افت درختان (علی رغم  شیر دهی خوب )   غروب  دشت ,بز ،درخت خوار ، ...ادامه مطلب

ابتکار بسیار پسندیده و جالب در یکی از مزارع ایلوندان باصری که هم اکنون به صیفی جات تبدیل گردیده است و با برق صفحه خورشیدی مجهز شده است و نهایت زیبایی طبیعی گل و گیاه را در این اقامتگاه ( کپر =kapar)به زبان محلی ، با کاشت گل های نیلوفر و بوته کدو قلیانی و اویزان کردن کدو ها  از سقف و دیواره فضای دلنشینی بوجود اورده و زیبایی  سحر امیزی به ساکنان ان  هدیه بخشیده است . , ...ادامه مطلب

            ,پل خان ، صفوی ، مرودشت ، فارس ، ...ادامه مطلب

بنام خدا سلام " مطالب و موضوعات متنوع  را در نشانی های زیر دیدن فرمایید . illha.mihanblog.com- 1 2- gozargaha.persianblog.ir 3- rishehha.avablog.ir almasbori.cofeblog.ir-4 5- qeshlaq.mihanblog.com   ,نشانی وبلاگ ها ی مرتبط ...ادامه مطلب

وجود گردباد هم هدیه دیگر دشتهای بیکران بود . دشتهای بدون اب و سبزه در کرانه  های کوهستان بی درخت . , ...ادامه مطلب

,گل ها ...ادامه مطلب

تکرار در برخی موضوعات  بشکل تکراری عمدی بوده و برای خاطر سلیقه کاربران مورد نظر و توجه  بوده است . ,آبشار بوان ، ...ادامه مطلب

دو درخت روییده بر فرق سر دو (کوه سنگ عظیم ) و افتادن دو دانه بطور اتفاقی و اینک دو درخت تنومند و جالب و سمبل زیبایی دو منطقه دور از هم  یکی در   - بنی یکه    مرودشت و دیگری در شهرستان ارسنجان با وجود شباهتهایی در نوع خود جالب  و دیدنی و ان یکی نام  مقدس شاغیب با خود دارد و دیگری درخت صبور نام گرفته است . با مقایسه هر دو شباهتها و اختلافات را بهتر  می بینبم . ظاهرا و حدودا  ،حد و اندازه و سن انها و نوع سنگ و افتادن از ارتفاع و ارام گرفتن در شیب کم یا بدون شیب و ترکیدن سنگ مادر و میزبان، ارتفاع شاخه و برگ نهایی بسیار نزدیک و در خور تحسین است . البته رشته کوه های  که سنگها از ان جدا گشته از رشته کوه زاگرس و کم درخت و یا بی درخت و به بلندی کوه بیستون سر بر افلاک منطقه خود نهاده است .   درخت  در بنی یکه در کنار جاده اصلی قرار دارد .   بنی یکه بنی  یکه ,دو درخت ، دو کهله سنگ ، ...ادامه مطلب

  سالی  خوب و پر نعمت بود و مردمان عشایر سرخوش و شاد و به امید دل خوشی عازم ییلاق ،تابستانه ،و برف کوهای سرحد روزانه و شبانه اب میشد و در جویبارهای زیر قله تشکیل رودخانه اب یخی بزرگی میداد و از هر گوشه دشت و صحرا و کوه و دره و جنگل اب بود و سبزه و گل و بوته و مراتع غنی و سرشار از منابع گیاهی خوب و با طراوت  و همه در حال جمع اوری محصول بهاری و غرق  در خوشحالی بهار زود رس . دود از اجاقهای سیاه چادر ها در سپیده دمان بهوا بر میخاست . معمولا در چنین سالهای خوب و برکت داری مشکهای ماست پر بود و زنان ایل هم طبق رسم و سنت و دانایی بر کار خود سپیده دمان کار مشک زنی و کره گیری شروع و هر مشکی حداکثر یک ونیم ساعت زدنش بطول می انجامید و تا زمان صبحانه اهل خانواده دو سرویس مشک ماستی را به کره ناب تبدیل میکردند . وصبحانه هم شامل اخرین کره تازه با نان محلی و گیاهان خشک و تر و بامزه کوهی و خرمای گرمسیر که اغلب شاهانی جهرم در سفره ها گشوده و صرف میشد . وقتی سال خوب میگرفت خوب و باب طبع همه بود و هیچ کس را ملالی نبود مگر سحر خیزی که اجبار بود . بقول قدیمی ها می گفتند " سالی که بهارش خوبه از دل سنگ هم گل سر بر می اورد و واقعا هم چنین بود . عشایر دیگر از خدا چه میخواست .همین و همین نعمت بزرگ بهار نیکو .دیگ پلو هر شب براجاق و و مردم شبها دور هم گرد می امدند و خوش و خرم تا انتهای شب گپ و گفت می زدند و بعد هم بسوی جادر های سوسو زنا ن  روانه تا ته شب را در منزل خود سپری کنند و با شمارش ستارگان دوباره جنب و جوش و زندگی از نو سر میگرفت و تا انتهای تابستان کم کم رمق اب و مراتع و محصولات لبنی گرفته  میشد و روبه افول بود و تا نزدیکی های کوچ پاییزی هوای گرمسیر دل انان را از دوباره بسوی کوچ می کشاند و تنوع جدید خستگی و یکنواختی را بر میبست . , ...ادامه مطلب

چند برکه خالی در قشلاق از قدیم  موجود بود که برای اب شرب استفاده  میشد .در مناطق جنوبی فارس و حوالی لارستان در عمق چراگاههای زمستانی ایل باصری و شناخته شده بنام گرمسیر یا  قشلاق بیشتر اب مصرفی دامها در زمانهای کم بارش و دوره های کم ابی و بی ابی از اب برکه ها استفاده  میشد. چنانچه بارش ها به اندازه کافی نبود اب ان انقدر کم و کمتر و لجنی میشد و بوی لاشه حشرات و خزندگان سقوط کرده در ان بوی تعفن میگرفت و غیر قابل مصرف میشد . انوقت بود که ایل زودتر از موعد از یورد های زمستانی جابجا و به چشمه و چاههای دور تر برای رسیدن به اب روی می اوردند . و در نتیجه اب چشمه ها و چاهها فرو رفته و دچار بحران بی ابی می گشتند و باز هم اهنگ کوچ بهاره زودتر از سر گرفته میشد و ایل هم دچار کمبود اب و علوفه و قحطی مسلم میگشت و دامها و مایملک انها در معرض خطر نیستی  و نابودی قرار میگرفت . بر طبق گزارشات نقل شده سینه به سینه در گذشته ها ایل چند بار مورد قحطی و مرگ و میر دام ها قرار گرفته بودند و مردمان هم بکلی از هستی ساقط و بیچاره گشته بودند . نقل میشود قحطی طوری شدید بوده که جای پای پاییزی ادمها و دام ها در بهار سال بعد بر زمین نقش بسته بود ه و معنایش نباریدن حتی قطره ای باران در انسال گذشته و پیش رو بوده و میتوان فلاکت و بدبختی ایل نشینان و روستا ها و شهر های دچار قحطی مطلق را بخوبی حدس زد .در اثر بارش زمستانی اب کافی در برکه ها ذخیره میگردد .  این اب جمع اوری شده و ذخیره شده در تمام فصل ها مورد استفاده ساکنان منطقه بود و زندگی بدون ان  جهنمی فوق العاده سخت و غیر قابل تحمل میشد . برکه ها به انواع و اقسام شکل و ساختار بودند و با سقف و بی سقف فراوان بچشم می خورد . دوار و چهار گوش و بیضوی شکل و با پله و بی پله ، کوچک و بزرگ  در سراسر منطقه گسترده بودند و غالبا ساخت انها مربوط به گذشته بود .گاهی در ان عمل پاکسازی صورت میگرفت و ان را از وجود خار و خاشاک و لجن و گل و لای پاک نموده و با گودالهای شیبدار سر راه سیلاب موجب تصفیه ابتدایی اب و به اصطلاح سالم سازی ان  صورت می گرفت . ,برکه ها ...ادامه مطلب

شمار زیادی از ایلات  از گذر گاه  سخت به مشکل بر میخورند .ایلها  در دشت وسیع و فراخ با سیاه چادر ها به گستردگی یک کلانشهر ولی پراکنده نمایان  بودند . کران تا کران چادر سیاه بچشم میخورد .زمان کوچ، شامگاه چادر ها بر چیده و بار و بنه بسته بندی و اماده حمل برای سحر گاه فردا میشده . زمان بسیار مهم و رکن اصلی برای کوچ در نظر گرفته میشده . قبل از طلوع  کوچ باید اماده حرکت باشد ودر مواقع گذر از تنگ ناها و مسیر های سخت و باریک این دستور و راهکار اصلی رعایت میشده تا مشکلات به حد اقل ممکن برسد . از تمام  نواحی دشت و مکان های اسکان شبانه به ناگهان کوچ ها براه افتاده وبهم  میپیوسته و زنجیره طویلی از کوچندگان براه می افتاده و سایه به سایه هم به راه طولانی خود ادامه میداده اند . توقف لحظه ای بمانند بینظمی و گره باز نشدنی انهمه حجم بالای جمعیت ایلی بهنگام عبور از مسیر های دشوار بوده .حتی انقدر مهم که اجبارا  زایشها هم باید در چنین مواقعی به تاخیر افتد تا همه بتوانند از گذر گاه بگذرند و همه نفس راحتی بکشند و از وضعیت اضطراری خارج شوند .با مهاجرت و کوچ در ایام فصول مناسب ، بر سرعت و زمان زایمان گوسفندان کنترل و فصل زایمان را تغییر می دادند . تا حدی  در یکجا نشینی و امادگی  قادر به رسیدگی به امور دام های در حال زایش را داشتند  . با تنظیم جفت گیری دامها موجب فرا رسیدن فصل مناسب زایمان  را سبب میشدد . تا تلفات دام های بچه زا به حد اقل  برسد . ,کوچندگان، بی توقف ، ...ادامه مطلب